سندی دیگر بر وابستگی ایران فردا به آل سعود

چندی پیش تلویزیونی در لندن با نام "ایران فردا" به مدیریت "علیرضا نوری زاده" آغاز به کار کرد. قبل از آغاز به کار رسمی این تلویزیون زمزمه هایی از دوستان و همکاران نوری زاده مبنی بر وابستگی تلویزیون "ایران فردا" به عربستان سعودی مطرح شد.

با شروع به کار این تلویزیون لندنی شایعه ها قوت گرفت و همکاران سابق "نوری زاده" دست به افشاگری زده و اسناد و مدارکی مبنی بر وابستگی این تلویزیون به آل سعود را منتشر ساختند.

در کنار آن خانم منتهی الرمحی مجری شبکه العربیه نیز در وب سایت شخصی خود مهر تاییدی بر وابسته بودن شبکه ایران فردا به آل سعود زد.

خوش خدمتی "علیرضا نوری زاده" برای عربستان سعودی صدای "شهرام همایون" یکی از مجریان سلطنت طلب را نیز در آورد. "همایون" در چند برنامه به افشاگری علیه "نوری زاده" پرداخت و از پشت پرده شبکه "ایران فردا" خبر داد و وی را یکی از مهره های کوچک پازل عربستان سعودی عنوان کرد.

بنا به گفته "همایون"، عربستان سعودی و برخی از عناصر داخلی جمهوری اسلامی پروژه مشترکی را طرح ریزی کرده اند که هدف اصلی آن تاثیر گذاری در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه است. همایون در ادامه افشاگری های خود از این مطلب پرده برداشت که "ایران فردا" نیز ابزار رسانه ای همین پروژه است.

پیش از این اسناد غیر قابل انکاری مبنی بر وابستگی این شبکه به عربستان منتشر شده است که جای انکار برای دست اندرکاران این شبکه سعودی نگذاشته است. در تازه ترین اقدام عوامل این شبکه به اقرار و اعتراف پرداخته و با فرافکنی سعی می کنند مساله مشترک رسانه های اپوزیسیون را انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند و وابستگی مالی و سیاسی خود به بیگانگان را تحت الشعاع قرار دهند.

  "جمشید چالنگی" مجری برنامه تفسیر خبر شبکه ایران فردا که از دوستان قدیمی نوری زاده است در وب سایت خود چنین نوشت: «اداره و مدیریت یک رسانه تصویری هزینه هنگفتی دارد که از عهده فردی که عمر خود را در عرصه روزنامه نگاری گذرانده است برنمی آید. طبیعی است برای تامین مخارج یک تلویزیون به حمایت های مالی نیاز است. تلویزیون ایران فردا نیز از این قاعده مستثنی نیست و از حمایت های مالی استفاده می کند و در تامین مخارج خود مستقل نیست. اما سیاست های شبکه را کسی بر ما تحمیل نکرده است و دست ما در طرح مطالب و اینکه به چه موضوعاتی بپردازیم باز است.

باید در این خصوص از دوستانی که در این زمینه ما را همراهی کرده اند خصوصا جناب عبدالرحمن راشد مسئول محترم شبکه العربیه کمال تشکر و سپاسگذاری را داشته باشم، اگر کمک های بی شائبه وی و حمایت های بی دریغ وی نبود شاید تلویزیون ایران فردا شکل نمی گرفت. امیدواریم بتوانیم پاسخ شایسته ای به این همه مهر و محبت بدهیم.»

شهرام همایون: بی بی سی و صدای آمریکا خائنند+سند و عکس

 

شهرام همایون مدیر شبکه کانال یک در وب شخصی خود در پاسخ به سئوال طرفدارانش که پرسیده بودند چرا برای رساندن پیام های خود از رسانه های فراگیرتری مانند بی بی سی استفاده نمی کنید؟ پاسخ داده بود که:

«در طول سال های سال کار در عرصه سیاست از شبکه ها و گروه های مختلف درخواست همکاری داشتم که بی بی سی و صدای آمریکا و امثال آن کمترینش بوده اند. اما به دلیل مختلف قبول نکردم زیرا:

اولا: شبکه کانال یک بسیار قدرتمند تر، مهم تر، پر طرفدار و قابل اعتماد تر از بی بی سی و امثال آن بوده و هست. 

امروز که من در کنار ملت ایران هستم برای اولین با خانواده ای تشکیل داده ام که در طول تاریخ نظیر نداشته است. و این در کارنامه ملت ایران ثبت است.

دوم: می توانم به جرات بگویم در طول تاریخ فعالیت رسانه ای که داشتم هیچ نقطه سیاهی (از مسائل مالی گرفته تا مشکلات اخلاقی و جنسی) در کارنامه من و شبکه ام وجود ندارد. در حالی که پرونده بی بی سی فارسی و صدای آمریکا برای همگان مشخص است.

شبکه ای که در آن دختران ایرانی طعمه هوسرانی صادق صبا می شوند آیا جایگاهی برای سردادن آزادی انسانهاست؟

آیا یک ایرانی وطن پرست می تواند بپذیرد در شبکه ای کار کند که دختر پاک ایرانی "الهام ستاکی" را که مورد تجاوز قرار گرفته، طرد و به مجری تجاوزگر "مهدی فلاحتی" پست بالاتر می دهند؟

به نظر من کسانی که به این شبکه نگاه می کنند درخیانت های این شبکه سهیم اند.

در آخر باید بگویم از اینکه بعضی از دوستان خوبم مانند علی رضا نوری زاده و مسعود بهنود به این شبکه می روند واقعا متاسفم. و فکر می کنم آنها نیز باید در انتخابشان تجدید نظر کنند. البته من فقط مسئول گفته ها و عملکرد خودم هستم و دیگران باید در مورد عملکرد خود پاسخگو باشند.»

 

اختلاف سلطنت طلب ها با بی بی سی سالیان سال است که وجود دارد اما اینکه مدیر یک شبکه در این سطح به خود اجازه داده تا اینگونه جسورانه در مورد مدیریت شبکه بی بی سی و صدای آمریکا صحبت کند جای تعجب دارد.

شهرام همایون مدیر شبکه کانال یک بارها و بارها شبکه بی بی سی و صدای آمریکا را مورد انتقاد خود قرار داده و آنها را به چالش کشیده است. شبکه های فوق نیز هیچ گونه عکس العملی در مقابل این صحبت ها نداشته است.

اما احتمال هایی که در پی این جریان به ذهن می رسد به شرح زیر است:

اول: بحث تجاوزی که شهرام همایون در وب شخصی اش به اصطلاح پرده از آن برداشته است مسئله ای است که تاریخ مصرفش گذشته است و برای مخاطبان تکرار شده است. و شهرام همایون با مطرح کردن اینگونه صحبت ها سعی می کند از قافله خبری و اطلاع رسانی جا نمانده و خود را مانند سابق یک ژورنالیست معرفی نماید.

دوم: بعد از افشای فساد اخلاقی در بی بی سی، مسئولان این شبکه برای جلوگیری از کاهش بیش از پیش مخاطبان خود، به شکل های مختلف سعی کردند ذهن مخاطب را به مسائل حاشیه ای معطوف کنند. شهرام همایون که از سلطنت طلبان قدیمی و پا به کار خاندان پهلوی بوده و هست سعی کرده با طرح تجاوز صادق صبا به دختران ایرانی،  مانع این حرکت بی بی سی شود. این کار نوعی رقابت به شمار می رود. در واقع شهرام همایون مدیریت شبکه کانال یک که همیشه شبکه خود را رقیب جدی برای شبکه بی بی سی دانسته است سعی می کند از هر فرصتی استفاده کرده تا مخاطبان این شبکه را کاهش داده و آنها را دیدن شبکه خود دعوت کند.

شاهد بر این مدعا صحبت شهرام همایون است که گفته: «به نظر من کسانی که به این شبکه نگاه می کنند درخیانت های این شبکه سهیم اند.»

سوم: چندی پیش صادق صبا مدیر بخش فارسی بی بی سی در پروژه حساب شده از فرح پهلوی کلاهبرداری کرده و مبلغ هنگفتی را از وی بالا کشید. شهرام همایون نیز که از وابستگان و طرفداران خاندان پهلوی است سعی کرده است به نوعی انتقام فرح پهلوی را از صادق صبا بگیرد به همین دلیل دقیقا موقعی که کمیته تحقیق از بی بی سی قرار است به بخش فارسی این شبکه سری بزند، شهرام همایون پرونده تجاوز صادق صبا به دختران ایران را دوباره باز کرده است و  ذهن کمیته تحقیق و بررسی را به آن معطوف کرده است تا شاید بتواند از این طریق ضربه ای که صادق صبا به سلطنت طلب ها و فرح پهلوی زده است را جبران کند.

چهارم: مدتی است که طرفداران و مخاطبان شهرام همایون و کانال یک به او فشار آورده اند که بهتر است مطالب و انتقادهای خود را در رسانه قویتر و مهمتری مطرح نمایی. از طرفی شبکه هایی مانند بی بی سی فارسی و صدای آمریکا هیچ گاه از شهرام همایون برای همکاری دعوت به عمل نیاورده اند. به همین دلیل شهرام همایون تنها راه پاسخ گویی به مخاطبان را در این دیده که به نوعی آنها را بپیچاند. او با طرح فحشا در بی بی سی و صدای آمریکا هم کلاس این دو شبکه را پایین آورده هم شبکه کانال یک را که رقیب جدی برای این شبکه ها معرفی کرده تقویت نموده و هم اینکه خود را از اینکه به این شبکه ها بپیوندد مبرا دانسته است. در واقع این حرکت شهرام همایون یک تیر و چند نشان است.

پنجم: شهرام همایون بارها و بارها خود را یک تاجر معرفی نموده است. او در برنامه های مختلف اقرار نموده است که خیلی از افراد در ایران و خارج از ایران در حال تجارت هستند و من هم یک تاجرم منتهی تجارت من را از طریق تلویزیون است. عملکرد او نیز بارها و بارها این را ثابت کرده است. او اولین شخصی است که پرچم، لباس، سکه، کتاب، فرش، تابلو، مجسمه، خودکار، کلاه و .... را به بهانه های سیاسی در شبکه اش به معرض فروش گذاشته است.

 در فعالیت های سیاسی نیز او بارها و بارها با احزاب و گروه های دوست و حامی خود به هم زده و با گروه ها و احزابی که دشمنی دیرینه داشته اند رابطه دوستی برقرار نموده است. نمونه آن دوستی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلقی که سالیان سال اولین خاکریز مبارزه علیه این حزب را شبکه کانال یک و شهرام همایون بر عهده داشت. دلیل این زد و بندها نیز چیزی جز پول و تجارت نبوده است.

به همین دلیل این احتمال می رود که شهرام همایون با طرح این مسائل آن هم در این برهه خاص و حساس خواسته تا از این شبکه ها حق السکوت بگیرد. این صحبت ها زمانی قریب به ذهن می شود که شهرام همایون چندی پیش با دشمن دیرین خود مجاهدین آشتی کرده و اعلام کرد او به همراه شاهزاده با تشکیل جلسات مختلف با مسئولین آمریکایی موجب خروج این سازمان از لیست تروریست ها شده اند.

 

ششم: شهرام همایون نشان داده موج سوار خوبی است به همین دلیل هر از گاهی با درست کردن موج،  فرق نمی کند سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی و .... باشد بر آن سوار شده و ماهی خود را از آب می گیرد. او در طول سال های گذشته با طرح مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توانسته است کار خود را پیش ببرد. در همین راستا طرح اینگونه مسائل برای ایجاد موج جدید امر دور از ذهنی نیست. او در حال حاضر چند وقتی است که پرچم مخالفت با بی بی سی و صدای آمریکا را برداشته و از این راه بازار خود را داغ کرده تا محصولات خود را به فروش برساند.